آموزشی, بلاگ, خانواده

اقسام طلاق در حقوق ایران

اقسام طلاق در حقوق ایران

اقسام طلاق در حقوق ایران

هرکدام از زوجین ممکن است در خلال زندگی مشترک و یا حتی قبل از شروع آن درخواست طلاق خود را به دفتر خدمات قضایی ارائه کنند. برای اینکه به رابطه زناشویی بتوان به شکل رسمی خاتمه داد ضرورت دارد که دادگاه در این خصوص حکم مقتضی را صادر نماید. یکی از انواع تقسیم بندی هایی که برای طلاق ذکر میشود عبارت است از طلاق رجعی و طلاق بائن.

در طلاق رجعی مرد میتواند در مدتی که اصطلاحاً به عنوان عده شناخته میشود به زن رجوع کند ولی در طلاق بائن برای مرد حق رجوع وجود ندارد. طلاق را میتوان به شیوه های مختلفی تقسیم بندی کرد که در ادامه به انواع طلاق از منظر درخواست دهنده آن پرداخته میشود:

 

الف) طلاق به درخواست زوجه:

مواردی که زنان به موجب قانون میتوانند از دادگاه خانواده تقاضای طلاق کنند عبارتند از:

  • امتناع یا ناتوانی زوج از پرداخت نفقه؛ در این خصوص زنان ابتدا باید با مراجعه به محکمه الزام شوهر بر پرداخت نفقه را مطالبه کنند و در صورتی که امکان ملزم ساختن زوج به پرداخت نفقه وجود نداشته باشد قاضی او را به طلاق دادن زوجه مجبور میسازد.
  • عسر و حرج؛ عسر و حرج علتی است با بیشترین مصداق و البته با دشواری های اثباتی بیشتر که منظور از آن این است ادامه زندگی زناشویی و رابطه زوجیت زن را در وضعیت عسر و حرج قرار میدهد به نحوی که مشقت بر زن تحمیل میشود و او را در سختی قرار میدهد. در این حالت با احراز عسر و حرج، قاضی مرد را به طلاق ملزم میکند و با امستنکاف وی طلاق به اذن قاضی انجام میشود. از جمله مواردی که طبق قانون مصداق عسر و حرج محسوب میشود عبارت است از:
  • ترک زندگی مشترک توسط مرد به مدت ۶ ماه متوالی یا نه ماه متناوب در یک سال بدون عذر موجه؛
  • اعتیاد زوج به مواد مخدر یا مشروبات الکلی مشروط به اینکه هم به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند و هم مرد از ترک کردن امتناع کند و نتوان در مدتی که از سوی پزشک معتمد برای ترک کردن ضروری است او را ملزم به ترک ساخت یا اینکه مجددا پس از ترک به مصرف مواد مخدر روی آورد.
  • زندانی شدن مرد برای پنج سال و بیشتر؛
  • ضرب و شتم و سوء استفاده مستمر مرد از همسرش که باتوجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد. نکته قابل توجه و تا حدی عجیب در این خصوص ذکر استمرار و قابل تحمل نبودن ضرب و شتم است؛
  • بیماری صعب العلاجی که تداوم زندگی مشترک را با اخلال مواجه سازد؛
  • غیبت زوج برای چهارسال و بیشتر؛
  • وکالت در طلاق؛ چنانچه زوجه از همسر خود وکالت در طلاق داشته باشد میتواند با مراجعه به دادگاه خود را مطلقه سازد.

 

ب)درخواست طلاق از سوی زوج: براساس قوانین چنانچه طلاق به درخواست زوج باشد شرایط تحقق خواسته تا حد زیادی ساده تر است. زوج با مراجعه به دادگاه دادخواست طلاق را ارائه میکند و با دریافت گواهی عدم امکان سازش حکم طلاق صادر میشود.

 

ج)طلاق توافقی (طلاق با توافق طرفین)

طلاق توافقی از انواع طلاق بائن است و مرد نمیتواند به همسر خود رجوع کند. در طلاق توافقی در خصوص همه موضوعاتی که باید نسبت بدان ها تصمیم گیری شود تفاهم حاصل میشود.

طلاق خلع یا طلاق مبارات را میتوان یک نوع طلاق با توافق به شمار آورد چرا که بدون توافق طرفین وقوع آن دور از تصور است و به عبارتی مبنای چنین طلاق توافقی بوده است که طرفین در این خصوص داشته اند. در طلاق خلع زن با هدیه ای که میتواند مهریه اش باشد به جهت کراهت از همسرش از وی طلاق میگیرد. در طلاق مبارات این کراهت طرفینی است و مالی که زن در ازاء طلاق به همسرش میبخشد نباید از میزان مهریه او تجاوز کند.

رسیدگی به درخواست طلاق در صلاحیت چه دادگاهی است؟

براساس قانون حمایت از خانواده، رسیدگی به دعاوی خانوادگی در صلاحیت دادگاه خانواده قرار دارد. برخی از  مواردی که برای احقاق حق میتوان به دادگاه خانواده مراجعه کرد عبارتند از:

  • نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن؛
  • ازدواج دائم، ازدواج موقت، اذن در نکاح و ازدواج مجدد؛
  • شروط ضمن عقد نکاح؛
  • ازدواج مجدد؛
  • جهیزیه، مهریه، نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت؛
  • تمکین؛
  • طلاق، رجوع، فسخ نکاح و انفساخ نکاح؛
  • حضانت فرزند و ملاقات طفل؛
  • سرپرستی کودکان بی سرپرست؛
  • اهدای جنین و ….

همانطور که ملاحظه میشود صرف نظر از نوع طلاق و اینکه طلاق به درخواست کدامیک از طرفین است باید برای ارائه دادخواست طلاق به دادگاه خانواده مراجعه کرد.

رسیدگی به درخواست طلاق در دادگاه

  • ارائه دادخواست طلاق به دادگاه خانواده؛
  • انتخاب داور که در دعاوی خانوادگی که هم با درخواست طرفین و هم صلاحدید دادگاه است؛ داور سعی در صلح میان طرفین و حل اختلاف دارد و در صورتی که حل این اختلاف امکان پذیر نباشد گواهی عدم امکان سازش را صادر میکند.
  • ارائه گواهی عدم امکان سازش به دادگاه؛
  • دریافت وقت مشاوره در طلاق توافقی؛
  • تعیین تکلیف در خصوص مهریه: اگر در عقد مهریه ای برای زن ذکر نشده باشد و طلاق بعد از نزدیکی باشد زن مستحق مهریه ای است که اصطلاحاً مهرالمثل نام دارد. مهر المثل اصطلاحاً مهریه است که در آن وضعیت زن از حیث خانوادگی و اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. در شرایطی که مهری تعیین نشود و نزدیکی روی نداده باشد و مرد همسرش را طلاق دهد به زن مهریه ای تحت عنوان مهرالمتعه تعلق میگیرد. مهرالمتعه بر مبنای وضعیت اقتصادی زن محاسبه و به وی پرداخت میشود. چنانچه در عقدنامه زن و مردی اختیار تعیین مهریه را به شخص ثالثی واگذار کرده باشند مهری که وی تعیین میکند در اصطلاح حقوقی مفوضه المهر نام دارد.
  • تعیین تکلیف در خصوص نحله و اجرت المثل: نحله باتوجه به سنوات زندگی و اموری که زن در منزل همسرش انجام داده است تعیین میشود.
  • تعیین تکلیف در خصوص نفقه گذشته و حال زوجه و همچنین نفقه در مدت عده: در میان افراد واجب النفقه تنها زن است که میتواند نفقه گذشته خود را مطالبه نماید و سایرین از چنین حقی برخوردار نیستند. اما در طلاق خلع مرد تکلیفی به پرداخت نفقه ندارد. تکلیف مرد به پرداخت نفقه همسرش هرگز ساقط نمیشود حتی اگر زن درآمد مستقلی داشته باشد. تعیین میزان نفقه زن با کارشناس خواهد بود و کارشناس براساس وضعیت و سطح اجتماعی زوجه، تمکین زن، اشتغال زوجه و میزان درآمد وی و تمکن و وضعیت مالی مرد میزان را تعیین میکند و نظر وی ظرف هفت روز قابل اعتراض است.
  • تعیین تکلیف در خصوص بارداری زوجه و حضانت و ملاقات فرزندان؛
  • تعیین تکلیف در خصوص تنصیف اموال در صورتی که چنین شرطی در ضمن عقد مقرر شده باشد؛
  • تعیین تکلیف در خصوص جهیزیه زن؛ زوجه برای استرداد جهیزیه باید به شورای حل اختلاف مراجعه کند و لازم است بتواند ادعای خود نسبت به جهیزیه را ثابت نماید. اقرار زوج و شهادت شهود هریک میتوانند در این خصوص ادعای زوجه را ثابت نمایند.

زوجه برای مطالبات مالی فوق از حق توقیف حسابهای بانکی زوج و مطالبات مالی وی از افراد ثالث برخوردار است. چنانچه برای دادگاه محرز شود که با توجه به تاریخ و نحوه معاملات زوج وی سعی داشته از دینی که بابت مهریه و سایر تعهدات مالی دارد فرار کند این معاملات قابل ابطال است. اجرای صیغه طلاق تا زمانی که حقوق مالی زوجه تأدیه نشود یا توافق رسمی و معتبری در خصوص آن نباشد امکان پذیر نیست.

 

حضانت فرزندان و ملاقات فرزندان پس از طلاق

حضانت فرزندان تا سن هفت سالگی با مادر است و پس از آن این مسئولیت با پدر خواهد بود. هرچند پس از هفت سالگی فرزندان در حضانت پدر هستند اما نمیتوان حق ملاقات مادر از فرزندان را سلب کرد و نمیتوان به بهانه ی عدم صلاحیت مادر حتی با موضوعات اخلاقی وی را از ملاقات فرزندش محروم ساخت. در صورتی که پدر یا مادری که مسئول نگهداری طفل است و حضانت فرزند با اوست از انجام وظایفی که در این خصوص برعهده دارد خودداری نماید یا برای ملاقات فرزند با والد دیگرش محدودیت و ممنوعیت ایجاد کند، قاضی میتواند او را تا یک میلیون ریال به جزای نقدی محکوم نماید.

 فرزند نابالغ در صورت جدایی والدین در مدتی که با یکی از آنها زندگی میکند میتواند با والد دیگرش ملاقات کند که ترتیب و شرایط آن باید در حکم دادگاه تعیین شود ولی در صورتی که والدین درخصوص موضوعات مربوط به نگهداری فرزند با هم توافق داشته باشند جزییات نحوه ملاقات و سایر شرایط براساس توافق آنها تعیین میگردد و دادگاه تنها در صورتی میتواند در این خصوص برخلاف نظر والدین تصمیمی بگیرد که توافق والدین را در تضاد با مصلحت طفل بداند.

فرزند بالغ را نمیتوان به ملاقات والدینش الزام کرد و بنابراین فرزندان بالغ در انتخاب اینکه با کدام والد زندگی و یا وی را ملاقات کنند از آزادی برخوردارند ولی در صورت امتناع والدین از پذیرش فرزند این تکلیف با پدر است.

بیشتر بخوانید:

آشنایی با حقوق خانواده

عواقب حقوقی ترک زندگی مشترک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *